شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۲۱

پس از کشته شدن مختار همسرش از او تبری می جوید

زنان مختار

پس از کشته شدن مختار ، زنان مختار را نزد مصعب آوردند و او از آنان خواست یا از مختار تبری پیدا کنند و یا آنان را خواهد کشت، یکی از همسران مختار گفت "من بیزارم از همسرم" و او را آزاد کردند.

به گزارش خبرگزاری سینمای ایران ، سی‌و‌ششمین نشست از دور دوم سلسله نشست‌های عاشورا پژوهی چهل منزل تا اربعین با عنوان "تحلیل تاریخی قیام مختار" در مرکز انجمن‌های علمی حوزه قم برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین منفرد در این نشست به بیان بیوگرافی مختار پرداخت و گفت: مختار در سال نخست هجرت از پدری به نام ابوعبید و مادری به نام دومه در قبیله سقیف متولد شد.

استاد درس خارج حوزه با بیان اینکه قبیله سقیف به همراه قبیله حوازن جزء آخرین قبائلی هستند که به رسول خدا ایمان آوردند، خاطرنشان کرد: پس از فتح مکه جنگ حنین رخ داده که بنابر آیات قرآن این جنگ، جنگ مقابله با قبیله حوازن و سقیف بوده است که این قبایل در این جنگ شکست خوردند و به طائف رفتند و درآنجا مستقر شدند.

وی عروة‌بن‌‌مسعود سقفی را از باقی‌ماندگان جنگ جویان قبیله سقف و عموی مختار معرفی کرد و گفت: عروة‌بن‌مسعود همان کسی است که در صلح حدیبیه نماینده قریش بوده و شخصیت قابل توجهی داشته است.

نظری‌منفرد، همچنین عروة‌بن‌مسعود را جد مادری حضرت علی اکبر(ع) عنوان کرد و اظهار کرد: عروه از پیشگامان مردم سقیف در پذیرش اسلام است، وی قبل از اینکه مردم طائف و قبیله سقیف اسلام بیاورند، در جریان صلح حدیبیه پیامبر(ص) را از نزدیک زیارت کرده بود.

او افزود: ابوعبید پدر مختار نیز از صحابه کبار و مجاهدان راه خدا بود صحابه و در صدر مجاهدان راه خدا بود که در یکی از جنگ‌ها فرمانده مسلمانان در فتح عراق بود، اما وی نیز در یکی از جنگ‌ها در سال 14 هجری در کنار پلی به نام جسرابوعبید به شهادت رسید
وی افزود: عروه پس از اینکه اسلام آورد از رسول خدا(ص) خواست تا به او اجازه دهد نزد مردم طائف و قبیله سقیف برود و آنها را به اسلام دعوت کند، پیامبر(ص) به او فرمود شما را به قتل می‌رسانند، اما عروه به رسول‌الله(ص) عرض کرد، قبیله سقیف از من حرف شنوی دارند و سخنان من را قبول می‌کنند، عروه وقتی به طائف مراجعت کرد بر بالای بام منزلش رفت و مردم را به اسلام دعوت کرد اما در همان جا با تیری وی را شهادت رساندند.

نویسنده کتاب قصه کربلا بیان کرد:‌ در مورد عروة‌بن‌مسعود مطلب جالبی وجود دارد برخی از اصحاب رسول خدا(ص) از پیامبر(ص) سؤال کردند شما در شب معراج انبیا را که مشاهده کردید حضرت عیسی مسیح(ع) در زمان ما نظیر چه کسی بود، پیامبر(ص) فرمودند تنها کسی را که می‌توانم به ایشان تشبیه کنم عروة‌بن‌مسعود سقفی است.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: ابوعبید پدر مختار نیز از صحابه کبار و مجاهدان راه خدا بود صحابه و در صدر مجاهدان راه خدا بود که در یکی از جنگ‌ها فرمانده مسلمانان در فتح عراق بود، اما وی نیز در یکی از جنگ‌ها در سال 14 هجری در کنار پلی به نام جسرابوعبید به شهادت رسید.

نظری منفرد ابوعبید را انسان آزاده و جوانمرد معرفی و ابراز کرد: در فتح عراق یکی از افسران اسلام یکی از فرماندهان اسیر شده را امان داد و نکشت، اما برخی از ابوعبید خواستند که این شخص کشته شود اما ابوعبید گفت چون یک مسلمان او را پناه داده است من هرگز پناه داده شده یک مسلمان را به قتل نمی‌رسانم.

وی یادآور شد: همچنین نقل شده است در همان جنگ غذای لذیذی را برای ابوعبید آورند که او از خوردن آن غذا امتناع کرد و گفت، من از این غذا نمی‌خورم مگر اینکه تمام سربازان و نیرو‌های تحت فرماندهی من از این غذا تناول کنند.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه این موارد نماینگر اصالت خانوادگی و محیط تربیتی است که مختار در آن محیط رشد یافته است، اظهار کرد: بعد از وفات پیامبر مختار نوجوانی بود که 10 سال از عمرش بیشتر نگذشته بود و 13 ساله بود که پدرش بعد از فتح عراق به همراه یکی از برادرانش به شهادت رسید.

وی تصریح کرد: البته در قبیله سقیف فردی همچون حجاج بن یوسف سقفی نیز وجود داشت که به امویان گرایش داشت که فردی خبیث بوده است و دولت امویان را یاری می‌کرد البته با وجود اینکه مختار گرایش به علویان داشت و با حجاج از نظر اعتقادی تفاوت‌های فراوانی داشتند اما حجاج او را می‌ستود و او را مدح می‌کرد.

نظری‌منفرد در بخش دوم سخنان خود به تبیین شخصیت مختار پرداخت و ابراز کرد: راجع به شخصیت مختار مطالب خیلی زیادی وجود دارد، بعضی‌ها او را شخصیتی مثبت و برخی هم او را شخصیتی منفی ارزیابی می‌کنند.

وی با بیان اینکه عدم ولایت‌مداری و هدف‌گرایی دو اشکال اساسی است که نسبت به قیام مختار وارد می‌کنند، خاطرنشان کرد: اگر واقعا به این دو اشکال پاسخ داده نشود این نتیجه گرفته می‌شود که مختار دارای شخصیتی منفی بوده است.

نویسنده "صحیفه کربلا" با تأکید بر اینکه باید با بررسی تاریخ به این سؤالات و اشکالات پاسخ دهیم، به تشریح ویژگی‌های شخصیتی مختار پرداخت و گفت: اراده قوی و پایدار، شجاعت، سخاوت، مهرورزی و رأفت، عدالت، زیرکی و بلند همتی از جمله خصوصیات بارز مختار بوده است.

وی سپس به تبیین هر یک از ویژگی‌های مختار پرداخت و گفت: اگر قدرت اراده مختار نبود با وضع آشفته‌ و دیدگاه‌های متضادی که در کوفه وجود داشت امکان پیروزی‌ها و موفقیت‌هایی که ایشان کسب کرد و قاتلین امام حسین(ع) را کیفر داد و انتقام گرفت وجود نداشت و این عزم و اراده قوی امری است که هم در کتاب‌های اخلاقی و هم در اسلام به عنوان یک ارزش مطرح است.


نظری‌منفرد تصریح کرد: این اراده قوی و پایدار که قرآن با عبارت‌های مختلفی به آن اشاره کرده است یک ارزش در وجود هر کسی است که مختار نشان داد در وجودش سرشار از این ارزش بوده است.

وی با بیان اینکه شجاعت از خصوصیات مختار بوده است، اظهار کرد: به اعتراف کسانی که تاریخ را نگاشته‌اند مختار شخصیتی شجاع و دلاور بوده است، هنگامی که مصعب کوفه را محاصره کرد به دوستانش گفت می‌جنگیم تا کشته شویم اما آنها گفتند، ما تسلیم می‌شویم چون توان مقابله با سپاه مصعب را نداریم، به همین علت مختار هر روز یک تنه می‌آمد بیرون و با سپاهیان مصعب می‌جنگید تا اینکه کشته شد.

استاد درس خارج فقه و اصول حوزه زیرکی را از دیگر خصوصیات مختار ذکر کرد و گفت: در روایات نقل شده است در اوایل تولد مختار، وی را در دامن امیرالمؤمنین(ع) دیده‌اند که حضرت او را در آغوش گرفته بود است و ایشان می‌فرموده «یا کیص» یعنی ای زیرک.

وی با اشاره به روایتی از امام باقر(ع) زیرکی را برای مؤمن لازم دانست و گفت: این زیرکی در مختار وجود داشته است به ویژه در مدتی که ایشان حکومت عراق را در دست داشت این زیرکی را به کار گرفت تا بتواند آن مقاصد صحیحی که به دنبال آن بود را اعمال و اجرا کند.

نظری‌منفرد در ادامه به تشریح شخصیت اجتماعی مختار پرداخت و گفت: وقتی مسلم بن عقیل به دستور امام حسین(ع) راهی شهر کوفه شد، روز پنجم ماه شوال سال 60، به خانه مختار وارد شد و از این ورود حضرت مسلم به خانه مختار دو نکته اساسی متوجه می‌شود یکی اینکه نائب امام حسین(ع) وارد بر کسی می‌شود که شاخص است و به ولا و علاقه اهل بیت(ع) مشهور است و دیگر اینکه مشخص می‌شود که مختار در شهر کوفه آدم شناخته شده‌ای بوده است که این نکته هم نماینگر دوستی مختار نسبت به اهل بیت است.

وی با بیان اینکه مختار پس از قیام حضرت مسلم قیام کرد، ابراز کرد: حضرت مسلم قرار نبود روز هشتم ماه ذی‌الحجه قیام کند اما با توجه به مسائلی که به وجود آمد و هانی را دستگیر شد، حضرت مسلم مجبور به قیام شد، در آن زمان مختار هم ساکن در یکی از روستاهای کوفه بود به محض اینکه اطلاع پیدا کرد حضرت مسلم قیام کرده است به کوفه آمد که وقتی به کوفه رسید با اوضاع به هم ریخته کوفه مواجه شد که مجبور به تسلیم شد و او را دستگیر کردند و به زندان انفرادی بردند.

مؤلف کتاب "نهضت‌های پس از عاشورا" افزود: مختار در زندان از هیچ کجا اطلاعی نداشت نه از شهادت حضرت مسلم، نه از شهادت حضرت امام حسین(ع)، تا در حوادث روز چهاردهم محرم ابن زیاد دستور داد مختار را با زنجیر در قصر به نزد وی ببرند، وقتی مختار به قصر وارد شد ابن زیاد با چوب دستی به صورت مختار زد به طوری که چشم مختار را پاره کرد، مختار در این زمان گفت، صبر کن بگذار حسین(ع) بن علی به کوفه بیاید ما حساب تو را می‌رسیم که ابن زیاد گفت حسین(ع) در مجلس ماست مختار تعجب کرد، ابن‌زیاد دستور داد روپوش سر اباعبدالله(ع) را کنار زد، چشم ‌مختار که به رأس امام حسین(ع) افتاد بسیار گریه کرد که اینها همگی نشان می‌دهد مختار اهل ولا و علاقه‌مند به اهل بیت(ع) بوده است.

وی بخش سوم سخنان خود را با طرح این سؤال آغاز کرد که آیا قیام مختار مورد تائید بوده است یا خیر؟ یکی از تهمت‌هایی را که به مختار می‌زنند را ادعای نبوت عنوان کرد و گفت: این تنها یک تهمت است زیرا انسان وقتی بیوگرافی مختار را می‌خواند بر جایی نمی‌بیند که مختار ادعای نبوت کرده باشد.

نظری‌منفرد افزود: اشکال دیگری که به مختار گرفته‌اند این است که می‌گویند مختار ادعا کرده جبرئیل بر من نازل می‌شود، که البته این بهانه به آن دلیل به دست دشمنان افتاد، که مختار غلامی به نام جبرئیل داشت و برخی اوقات می‌گفت جبرییل این را گفته است و برخی تلقی‌شان این بود که وی با جبرییل در تماس است.

وی در ادامه یکی دیگر از اشکالاتی که به مختار وارد شده است را کیسانی خواندن مختار از سوی برخی از مخالفان عنوان و ابراز کرد: کیسانیه کسانی هستند که به امامت محمد‌بن‌حنفیفه معتقدند، البته این اشکال نیز به مختار وارد نیست زیرا محمد حنفیه هیچ گاه ادعای امامت نکرده است و معتقد به امامت حضرت علی‌بن‌الحسین(ع) امام سجاد بوده است و بر اساس نوشته صاحب رجال شأن محمد حنفیه مبرا از این است که این مسائل به او نسبت داده شود.

مؤلف کتاب "قصه کربلا" افزود: محمد‌بن‌حنفیه به دستور امام حسین(ع) در مدینه ماند و مختار نیز هرگز معتقد به امامت محمد بن حنفیه نبوده است منتهی نمی‌شده است رسما با امام سجاد(ع) ارتباط برقرار کند.

وی در رابطه با استبصار مردم کوفه از محمد حنفیه در خصوص اجازه به مختار برای قیام اظهار کرد: محمد حنفیه گفت باید نزد فرزند برادرم امام سجاد(ع) برویم و امام زین‌العابدین(ع) در این رابطه گفت، هر کس قیام کند برای حمایت از ما آن را اجازه می‌دهیم.

نظری‌منفرد خبر دادن از غیب را افترائاتی عنوان کرد که به مختار نسبت داده شده است و در این خصوص گفت: چون مختار خبر از کشته شدن عبیدالله به دست خود داده بود و عبیدالله از فرماندهان سپاه مروانی‌ها بود و کسی گمان نمی‌کرد کشته شود به همین دلیل به مختار افترا غیب‌گویی زدند که البته حقیقت امر این است که این خبر را مختار ایامی که در زندان بود از میثم تمار شنیده بود و میثم نیز این خبر را از امیرالمؤمنین شنیده بود زیرا میثم صاحب سرّ امیرالمؤمینن(ع) است و این نبود که مختار از غیب خبر بدهد.

وی در رابطه با پاسخ به دو اشکال عدم ولایت‌مداری و عدم تکلیف محوری مختار به روایاتی از امام چهارم، پنجم و ششم(ع) پرداخت و خاطرنشان کرد: حضرت سجاد(ع) بعد از اینکه شنیدند مختار عبیدالله بن زیاد و عمرسعد را به قتل رسانده فرمودند "من خدا را سپاس می‌گویم که خونخواهی کرد برای من از دشمنان و خداوند مختار را جزای خیر دهد".

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: این دعای امام سجاد نشان می‌دهد که مختار شخصیت مثبتی است چون بیانات امام معصوم(ع) بر روی حساب است و آنچه وجود دارد بیان می‌کند، معصومی که ما را امر می‌کند که در گفتارمان مواظب باشیم و فوق آن چیزی که هست بیان نکنیم و پایین تر از آنچه که هست کسی را توصیف نکنیم، قطعا خود ایشان وقتی کسی را مدح می‌کنند و سخنی را در پیش می گیرند دقیقا این سخن با حق و واقع مطابق است.

وی گفت: امام باقر(ع) نیز در رابطه با مختار می‌فرماید: «مختار قاتلین ما را کشت، خونخواهی کرد ما را و در روز سختی برای ما مال فرستاد».

نظری‌منفرد ابراز کرد: پسر مختار خدمت امام باقر(ع) رسید و گفت که مردم پدر من را دشنام می‌دهند که امام(ع) سه بار فرمود: "رحمه‌الله اباک"، و بر این اساس نمی‌شود کسی که مستحق عذاب است امام(ع) برایش رحمت بفرستد.

وی همچنین تأکید کرد: امام صادق(ع) نیز درباره مختار فرموده‌اند: "هیچ زنی از زنان بنی‌هاشم، لباس‌های عزا را از تن بیرون نیاورد تا اینکه مختار سرهای قاتلین امام حسین(ع) را نزد ما فرستاد".

مؤلف کتاب "صحیفه کربلا " یادآور شد: اگر مختار ولایت مدار و تکلیف محور نبود امامان ما از وی با این تعبیرات یاد نمی‌کردند.

وی با بیان اینکه مختار در سال 67 هجرت در جنگ با مصعب و سپاهیان ابن زبیر کشته شد، تصریح کرد: پس از کشته شدن مختار زنان مختار را نزد مصعب آوردند و که او از آنان خواست یا از مختار تبری پیدا کنند و یا آنان را خواهد کشت، ام ثابت دختر سمرة‌بن‌جندب یکی از همسران مختار گفت "من بیزارم از همسرم" و او را آزاد کردند، اما عمره دختر نعمان‌بن‌بشیر انصارى گفت "من هرگز تبری پیدا نمی‌کنم" گفتند چرا تبری نمی‌کنی جانت در معرض خطر است، گفت "من چگونه تبری پیدا کنم از کسی که روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را برای عبادت قیام می‌کرد".

نظری‌منفرد تصریح کرد: کسی که این مقدار از تعهد دینی آن هم عمل فردی عبادی برخوردار بود شب دور از چشم هم کس این گونه خدا را بندگی می‌کند پیدا است که تمام افترائات مبرا است و این افترائات واقعیت ندارد و ناروا است.

وی در پایان تأکید کرد: برخی از بزرگان و محققین تصریح کرده‌اند روایتی که در ذم مختار است روایاتی نیست که بتوان بر آن تکیه شود و مختار شخصیتی مثبت و محمود العاقبه بوده است.

انتهای پیام/ع

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.